من و دختر شیطون
رفته بودیم یه جا مهمونی، صاحب خونه یه دختر ملوس داشت،
سه، چهار سالش بود، دیوار راستو می رفت بالا!
نازش کردم، بوسیدمش و بهش با لحن بچگونه گفتم:
خاله دون، چن سالته عجیییجم؟ اسمتو بهم میگی خانونمه خوججل؟
چند ثانیه تو چشام نگاه کرد، بعدش خیلی جدی گفت:
خب مثل آدم حرف بزن ببینم چی میگی...!
نظرات شما عزیزان: