شب
شب یارو به زنش میگه خانم من امشب هوس نون بربری کردم .....
زنش میگه خوب برو بگیر من هم بخورم ....
یارو میره نونوایی میگه
آقا شاطر دو تا نون بربری بده ....
شاطر میگه چرا دو تا ؟
میگه آخه خانومم هم هوس نون بربری کرده.
وقتیبرمیگرده خونه و نون رو میذاره تو سفره
زنش میگه این نون رو از کجا خریدی ؟
اونم میگه از سر کوچه ....
زنش میگه خوب دستت درد نکنه ولی من نمیتونم
یه نون کامل بخورم ، چون تو رژیمم ....
یارو میگه عیبی نداره هرچی نخوردی من میخورم ...
خوردنشون که تموم شد رفتن بخوابن ....
هنوز سرشون به بالش نرسیده بود که خوابشون برد ....
الانم خوابیدن، بذار بیدار بشن ببینیم دیگه چیکار میکنن،
حتما شما رو در جریان میذارم ....
نظرات شما عزیزان: